to be taken aback جا خوردن، يكه خوردن، متحير ماندن
ترجمه | لغت |
---|---|
وقتي كه | when |
رنگ پريده | pale |
ABC of science مقدماتِ علم ، الفباي علم
ترجمه | لغت |
---|
as easy as ABC بسيار آسان
ترجمه | لغت |
---|
ترجمه | لغت |
---|---|
تحمل كردن ، تاب آوردن |
abide |
بيادبي ، بيتربيتي ، گستاخي |
rudeness |
ديشب | last night |
بيشتر از اين ، ديگر |
any more |
abide by the law به قانون گردن نهادن، مطابقِ قانون عمل كردن
ترجمه | لغت |
---|
to be up and about پس از درمانِ بيمارى راه افتادن و سرِ پا بودن
ترجمه | لغت |
---|
to bring about something باعثِ بروزِ چيزي شدن
ترجمه | لغت |
---|
* براي ضبطِ صدا، روي دكمهي «ضبط صداي خود» كليك كنيد. وقتي جمله را در ميكروفن گفتيد دوباره همين دكمه را كليك كنيد تا رنگِ آن سبز شود.